کد مطلب:151480 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

برکت و اعجاز
از معجزات پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - كه در سیره ی آن حضرت مذكورست، آنست كه پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - در چاهی كه خشكیده بود آب دهان انداخت؛ در نتیجه، از آن چاه آب فراوان و گوارا جوشید و چاه پرآب شد. این معجزه در قبال بركت پیامبر رحمة للعالمین [1] ، اندكی از بسیار است، و نمی از یمی.

حسین - علیه السلام -، فرزند این پیامبر، پاره ای از او، و عصاره ای از وجود اوست كه راه او را می سپارد و در راه احیای رسالت او می كوشد؛ چنان كه در روزگار خود، به تن، نمودار شخص نیای خویش، پیامبر خدا، و به روش، نماینده ی رسالت اوست؛ پس جای شگفتی نیست كه - وقتی در راه شهادت و جانفشانی برای اسلام می رود تا كاری كند كه هیچكس پیش از او نكرده است -، همانند اعجازی كه از نیای او سرزد، از وی سر زند.

امامت - نزد ما، شیعه ی امامیه - در همه چیز با نبوت اشتراك دارد جز آنكه وحی مستقیم و شریعت مستقل، مخصوص نبوت است؛ ولی در نص و اهداف و وسائل و غایات، هیچ فرقی میان نبوت و امامت نیست. بلكه امامت، امتداد زمینی رسالت آسمانی است؛ و شگفت نیست كه خداوند، با قدرت خرق عادتی كه بشر توان آن را ندارد، و او پیامبر را با آن مدد می رساند، امام را نیز مدد كند.

آیا هدف از اعجاز، پذیرا ساختن مردمان در برابر آن حقیقت كه انبیا آورده اند، نیست؟! پس هرگاه آنچه امامان بدان فرامی خوانند، درست همان باشد كه پیامبران بدان دعوت می كنند، چه اشكالی دارد - بی آنكه چیزی از حق آنان


فروكاسته شود و غلوی در مرتبت اینان صورت بندد - از همان طریق كه آنان یاری می شوند، اینان هم یاری شوند؟!

به هر روی، هنگامی كه حسین - علیه السلام - به آهنگ مكه از مدینه بیرون آمد، بر این مطیع گذر كرد كه چاهی می كند و درباره ی مسیر امام میان ایشان سخنانی رفت؛ در خاتمه ی آن آمده است:

[201] ابن مطیع گفت: این چاهم را به آب رسانیده ام و امروز نخستین روزی است كه آب به دلو ما آمده؛ ای كاش دعا می كردی كه خداوند آن را برای ما با بركت سازد.

حسین - علیه السلام - گفت: از آبش بیاور. پس قدری از آب چاه را در دلو به نزد او آوردند. از آن نوشید، سپس آب را در دهان گردانید و آنگاه به چاه بازگرداند؛ آب چاه گوارا و فراوان شد. [2] .

این كار، از حسین كه معدن كرم و فیض بسیار است، اندكی است؛ ولی ماجرای آب، و حسین كه در راه كربلاست، حقیقتی عبرت انیگز و سرشك خیز دربر دارد:

آیا اینها اشاراتی نهانی و غیبی است بدان كه آب را از حسین دریغ خواهند كرد، و او كه سرچشمه ی بركت است و از فیض دهانش آب گوارا می شود و چشمه جوشان می گردد، «تشنه» كشته خواهد شد؟!

آیا این معنا به خاطر هیچكس می رسید؟!

اما حكایت تشنگی و آب جستن، در ماجرای كربلا مقامی دیگر دارد!



[1] خداوند در قرن كريم (س 21 ي 107) به پيامبر - صلي الله عليه و آله - مي فرمايد: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين». تعبير مؤلف، ناظر بدين عبارت قرآني است.

[2] در مختصر تاريخ دمشق ابن منظور (130 / 7) بجاي «وامهي» كه در متن چاپي تايخ دمشق آمده و ما به «فراوان شد» ترجمه كرديم، با ضبط و حركتگذاري، «و امري» آمده است كه مشابه همان معنا از آن مستفاد مي گردد.